با متوقف شدن کامل جهان در همهگیری، ترکیب عجیب و غریب ژانر رام- کامی اندی سامبرگ ، پالم اسپرینگز ، نشاندهنده انزوای عاطفی همه شد، و طرحی برای ما برای یافتن روحهای رهاییبخش خود در این فرآیند. سامبرگ میگوید: «به یکباره، از این فیلم که ژانرها را با هم ترکیب میکرد و واقعاً از نظر مفهومی برای ما سرگرمکننده بود، برای افرادی که میگویند این فیلم چیزی را که همه ما در حال گذراندن آن هستیم، میجوشند، شکل گرفت.» واقعاً جای تعجب نیست که پالم اسپرینگز به عنوان کمدی سال ستایش شده است. با آن موفقیت، و سپس بازگشت بازی برنده گلدن گلوب او در بروکلین ناین و نه.سامبرگ چیزهای زیادی برای جشن گرفتن دارد. در اینجا، او برخی از موارد مورد علاقه روی صفحه را انتخاب می کند، از روزهای اولیه آزمایش کردنش با The Lonely Island، تا کار در شنبه شب زنده ، با لذت های گناه و درس های زندگی در طول راه.
احتمالاً در دوران مدرسه فیلم در دانشگاه نیویورک، از این که تعداد کمی از مردم واقعاً چیزهایی میسازند و آن را تمام میکنند، شگفتزده شدم. وقتی مدرسه را ترک کردم و با آکیوا [شفر] و جورما [تاکونه] - با هم جزیره تنها هستیم - به لس آنجلس نقل مکان کردیم و فقط چیزهایی درست کردیم. خیلی ساده به نظر می رسد، اما ما سه نفر بودیم تا به یکدیگر کمک کنیم. بهترین بخش در مورد ساختن چیزهای زیادی این است که می توانید عادات و ایده های بد زیادی را از سیستم خود خارج کنید و ببینید چه چیزی کار می کند. بسیاری از مردم منتظر اجازه برای ساختن چیزی هستند، و حقیقت این است که شما واقعاً به آن نیاز ندارید.
من دستیار اوبو پروداکشن ( پیوندهای خانوادگی ، شهر اسپین ) مرحوم گری گلدبرگ بودم و یکی از توصیه هایی که او به من کرد این بود: « همیشه روی خودت شرط بندی کن . اگر میدانید که قرار است کار را انجام دهید و به کاری که انجام میدهید ایمان دارید، فقط آن را انجام دهید.» و من واقعاً این را به دل گرفتم.
یادم میآید که فیلمنامه شبکه اجتماعی را خواندم ، و اینطور نبود که کسی از من بپرسد که آیا میخواهم تست بدهم یا هر چیز دیگری. تازه شنیده بودم نوشته شده میگفتم: «هر کاری میکنم تا یکی از این قسمتها باشم.» آنها اینطور می گفتند: «بازیگری شده است. جسی [آیزنبرگ] و جاستین [تیمبرلیک] هستند." من اینطور گفتم: "اوه بله. این منطقی است.» همیشه از همان صفحه اول به من تعجب می کرد که نوع دیگری از نوشته وجود دارد و اولین باری بود که آن را واقعی می دیدم.
آخرین موردی که مرا به شدت به گریه انداخت پرتره بانوی در آتش بود. پایان آن فیلم، حتی با فکر کردن به آن، اکنون اشک می ریزم. آن پایان یک مشت واقعی است. تمام آن فیلم های دنیل دی لوئیس از دهه 90. تقریباً تک تک فیلم های دنیل دی لوئیس در دهه 90 مرا به گریه می اندازد. اوه، و هر فیلم کریسمس شاخص که امسال منتشر شد.
احتمالاً بیل هدر به این دلیل است که ما مدام از او می خواستیم که در شورت دیجیتال باشد و آنها تا پنج صبح تیراندازی می کردند. اون خیلی بداخلاق میشد او میگوید: «من دوست دارم که شما مرا در این موارد قرار دهید، اما من دیگر نمیخواهم این کار را انجام دهم. آیا واقعاً نیاز داریم که این تعداد صحنه را برای یک گربه لیزری بگیریم؟» در دفاع از او، او یک بچه داشت، بنابراین متوجه شدم.
احتمالاً فقط آن را از طریق SNL انجام می دهید . برنامه بسیار طاقت فرسا و از نظر ذهنی نیز طاقت فرسا است. این را می گویم در حالی که اذعان می کنم که این همه آن چیزی بود که می خواستم در زندگی ام اتفاق بیفتد. این رویای کودکی من بود. می خوانید که چقدر سخت است، هنوز هم فقط آن را می خواهید. اگر عاشق SNL هستید، آن را دوست دارید. خودشه. جایی است که می خواهید باشید. احساس میکردم به اندازهای جوان هستم که بتوانم با این سختی خوب باشم. ما در برنامه ای متفاوت از بقیه دنیا قرار داشتیم. من فقط تمام شب را بیدار می ماندم و تمام روز را می خوابیدم، هر شنبه به طور کامل خراب می شدم و سپس دوباره شروع می کردم.
در حال انجام کمدی بنگ اسکات اوکرمن بود ! انفجار! . در اصل، این چهار نفر کمدی هستند و تنها کاری که می خواهند انجام دهند این است که کارهای کمدی انجام دهند. شما ظاهر می شوید و هدفی جز حماقت وجود ندارد. آنها فقط ذره ذره به شما دست می دهند و همه آنها خنده دار هستند. شما فقط آنجا می نشینید و تکه های عجیب و غریب و سورئال را به صدا در می آورید و می خندید. سپس آنها می گویند: "عالی. حالا میخواهیم آن را ویرایش کنیم.» هر زمان که روی چیزی کار می کنید که باعث خنده شما در هنگام عکسبرداری می شود، معمولاً نشانه خوبی است.
احتمالا جیک پرالتا در بروکلین ناین-نین . من چندین سال است که سریال را فیلمبرداری می کنم، اجتناب ناپذیر است که چیزهایی در مورد شما شروع به نفوذ به شخصیت کند. بسیاری از رفتارهای او متعلق به من است. من 150 قسمت از بروکلین نه و نه را فیلمبرداری کردهام ، بنابراین فکر میکنم کمی از کل بازیگران در همه آن شخصیتها وجود دارد.
برای مدتی فقط " دیک در جعبه " بود. بسیاری از آنها، "من در یک قایق هستم." اکنون، با Brooklyn Nine-Nine ، بسیاری از "باحال، باحال، باحال، باحال"، که من همچنین متوجه شده ام که مردم اکنون به طور واقعی می گویند. واقعاً شیک است، زیرا برگرفته از برداشتی است که من و تری [کروز] انجام دادیم، جایی که ما فقط بداهه میگفتیم. او مانند "درست، درست، درست است." من می گویم "باحال، باحال، باحال، باحال." سپس، نویسندگان فقط آن را مطرح کردند و برای جیک تبدیل به یک چیز شد. برای "دیک در جعبه"، مردم حتی نام من را نمی دانستند. آنها فقط می دانستند که من همان پسر جاستین تیمبرلیک هستم. اگر آهنگ می سازید، مردم فقط مطالب آهنگ را می گویند. وقتی واقعاً قلاب می نویسید، خیلی راحت تر است که چیزی را کمی قلاب دار کنید.
اوه، این کمی تحقیر کننده است. من با دخترم شروع به گوش دادن به نسخه های موسیقی Kidz Bop کرده ام. چند بار متوجه شدم که "این نوع سیلی ها". دختر من عاشق آهنگ "آفتابگردان" از سوئه لی و پست [مالون] است. چیزهای بسیار ناخوشایندی در آن گفته شده است، بنابراین من Kidz Bop را انتخاب می کنم و واقعاً با آن برخورد می کنم. من نمی دانم، آیا قرار است یک نسخه Kidz Bop از "WAP" وجود داشته باشد؟ پنگوئن زیرک AKA مرطوب.
باید مریل استریپ باشد ، درست است؟ اگر قصد انجام آن را دارید، به دنبال بهترین ها باشید. من خیلی خوشحال می شوم که او را ببینم.