در سریال The Handmaid 's Tale که در سال 2017 برنده شد، نامزد دریافت 21 جایزه امی، از جمله برای سریال درام برجسته، دسته ای شد که در سال 2017 برنده شد . فصل چهارم زمانی شروع می شود که ژوئن توسط خدمتکاران دیگر به یک خانه امن منتقل می شود، پس از اینکه در رویدادهای پایانی فصل 3 به شدت مجروح می شود.
این اپیزود با عنوان «خانه» که توسط یالین چانگ نوشته شده است، نامزد بخش نویسندگی برجسته برای یک مجموعه درام است. با درخواست رسمی پناهندگی در ماه ژوئن در کانادا آغاز می شود. همانطور که او با چشم انداز آزادی خود مبارزه می کند، دوباره با عزیزان و دشمنش، سرنا (ایون استاهوفسکی) متحد می شود.
در اینجا، چانگ نامزد جایزه امی به برخی از سوالات در مورد کار خود در این قسمت به عنوان بخشی از Deadline's It Starts on the Page پاسخ می دهد، مجموعه ای که فیلمنامه هایی از برنامه های امسال نامزد جایزه امی و نویسندگانی را که آنها را زنده کرده اند به نمایش می گذارد.
مهلت: الهام بخش فیلمنامه این قسمت چه بود؟
یاهلین چانگ: بعد از تمام چیزهایی که ژوئن پشت سر گذاشت، او پایان افسانهای را دریافت میکند که همه ما برایش میخواستیم - او بالاخره از گیلاد خارج شد. من خیلی خوش شانس بودم که توانستم گذشته را بنویسم که بعد از پایان افسانه واقعاً چه اتفاقی می افتد. بر اساس گفتگو با مشاور ما در سازمان ملل، از آنجایی که ژوئن یک دارایی اطلاعاتی با ارزش است، فوراً او را به یک مکان بسیار زیبا و بسیار امن میآورند تا از او اطلاعرسانی شود. این برای داستان ما کاملاً کارساز بود زیرا افسانه همچنان ادامه دارد - او را به هتلی مجلل برده اند و غذاهای خوشمزه، پول برای لباس و غیره به او می دهند - و کاری که این رفتار لوکس انجام می دهد این است که باعث می شود حال او بدتر شود.. ضربه روحی گیلاد، هر کاری که برای زنده ماندن در آنجا باید انجام می داد، پشت سر گذاشتن دختر و دوستش، احساس مسئولیت در قبال مرگ دوستانش - همه اینها او را مملو از گناه، شرم و نفرت از خود کرده است. و ناهماهنگی بین احساسی که او نسبت به خودش دارد و اینکه همه در کانادا چگونه با او رفتار می کنند – اینقدر مهربان بودن، درک کردن، صبور بودن، او را نوازش می کنند – باعث می شود که او حتی بیشتر احساس شرمندگی کند. اساساً، ضربه روحی او مانع از رسیدن او به پایان افسانهای میشود. در گیلعاد، خشم و میل او به انتقام، چیزی است که او را زنده نگه داشته و به او هدف و معنا بخشیده است. گیلعاد با همه ایراداتش جایی بود که جون میدانست کیست. او نمی داند در کانادای دوست داشتنی کیست. این همه نفرت و خشم خود را کجا می گذارد؟ از قضا، او واقعاً "خانه" خود (عنوان اپیزود) را پیدا نمی کند تا زمانی که مخزن عالی برای خشم خود - Serena - پیدا کند. او می تواند تمام شرم و نفرت خود را به سمت سرنا برگرداند. به غم انگیزترین شکل ممکن، سرنا "خانه" اوست. و سپس در VO در پایان اپیزود، زمانی که جون سرنا را بیمارگونه، سمی و توهینآمیز توصیف میکند، جون واقعاً در مورد این صحبت میکند که در زیر همه اینها چه احساسی نسبت به خودش دارد - حتی اگر این خودشناسی ممکن است بیرون از او باقی بماند. درک آگاهانه
مهلت: خط مورد علاقه شما از فیلمنامه چیست؟
چانگ: جون به سرنا: «می خواهی بدانی چرا خدا تو را باردار کرد؟ به طوری که وقتی کودکت را در شکمت می کشد، کسری از دردی را که وقتی بچه های ما را از آغوش ما درآوردی به ما تحمیل کردی، احساس کنی. مرا درک می کنی؟ مرا درک می کنی؟ ”
(در اوایل اپیزود، ژوئن در سوپرمارکت دچار حمله وحشت میشود و به زمانی که سرنا فریاد زد «آیا مرا درک میکنی؟» به بازگشت در فصل 1 برمیگردد.)
مهلت: سخت ترین صحنه برای نوشتن چه بود؟
چانگ:مواجهه ژوئن با سرنا در واقع نوشتن سرگرم کننده بود زیرا پس از تمام سردرگمی و شوک ژوئن در کانادا، چیزی بسیار واضح در توانایی او برای مقابله با سرنا وجود داشت. آنها در حال تغییر کامل موقعیت خود در Gilead هستند زیرا در این صحنه در کانادا، ژوئن، به طرز خوشمزه، تمام قدرت را دارد. سخت ترین صحنه از نظر احساسی برای نوشتن، اولین گفتگوی واقعاً صمیمی بین جون و لوک بود که لوک به دلیل شکست در ژوئن به دلیل عدم خروج او یا دخترشان از گیلاد عذرخواهی کرد. او خیلی غمگین و شرمنده است و او برای همان کاری که او انجام می دهد احساس گناه می کند. این دو فرد فوقالعاده آسیب دیده هستند که نسبت به خود احساس گناه و بدی دارند. اینجاست که داشتن بازیگران باورنکردنی مانند الیزابت ماس، OT Fagbenle و Yvonne Strahovski برای نوشتن، هم امتیاز و هم الهام بخش است. به صفحه خالی کامپیوتر نگاه میکنم، شخصیتها را در یک اتاق با هم تصور میکنم، تصور میکنم چه احساسی دارند، به همراه چه احساساتی از خود فرار میکنند و سعی میکنند از خود پنهان شوند، به پایان میرسند و میروند - فقط اجازه دهید صحبت کنند. به طرز عجیبی، گاهی اوقات احساس میشود که شخصیتها به من میگویند چه باید بگویند - و من فقط آن را تایپ میکنم.
مهلت: فیلمنامه چند بازنویسی را پشت سر گذاشت؟
چانگ: بازنویسیهای من برای این فیلمنامه مربوط به مسائل مربوط به تولید بود - محدودیتهای دائماً در حال تغییر کووید، در دسترس بودن بازیگر، صحنههایی که نمیتوانستیم از نظر تدارکاتی فیلمبرداری کنیم، زیرا با زمان یا بودجه اختصاصدادهشده ما مطابقت نداشتند. از آنجایی که فیلمبرداری را مسدود کردیم، قسمتهای 406 ("نذر") و 407 ("خانه") را با هم آماده میکردیم و فیلمبرداری میکردیم، و 406 یک اپیزود بسیار پرهزینه و از نظر لجستیکی پیچیده بود، بنابراین مبارزه با زمان و بودجه برای این دو قسمت با هم، بسیاری را ضروری میکرد. بازنگری های تولید
برای خواندن اسکریپت زیر روی آن کلیک کنید.